آفتاب پرست

متن مرتبط با «تسلیم» در سایت آفتاب پرست نوشته شده است

تسلیم...

  • از هجوم فکر ها میروم روی زمین اتاق پهن میشومتنهایی ام به وسعت همه اینجاستتو با دست و پای کوچکت روی همه جای آن راه میرویدست میکشیخط خطی میکنی نقاشی میکشیطنازانه ناخنک میزنیبه همه ابعاد وجودم طعنه میزنیتو فقط یک روز دیگر را داری با همه وجود زندگی میکنی و من تنها تماشاگرم...همه چیز سختتر میگذرد وقتی که میخواهم ساعتی یا روزی امور در کنترل من باشمهمه چیز باید تسلیم تو باشدشاید آنوقت دستم را برای چند قدم گرفتی و همراهیم کردی...جز این هیچ قانونی را به من نیاموختیتسلیم!حرف حرف توستمن زمانی برنده میشوم که این را از قبل قبول کرده باشمباز روز دیگر میشودتو روی وسعت تنهاییم قدم میگذاریامروز اینطور بنظر میرسد که جنگی نیستپیروزی برای هیچ کداممان معنی ندارد...فقط مینشینیم و صفحه های خالی را نقاشی میکنیمحتی اگر با مرغوبترین مدادهای طراحیم باشدحتی اگر برای ورقه های مقوایی آن دفترها برنامه دیگری داشتمحالا همه چیز یک بازی است...من جای دیگری برای بودن ندارمپشت تو میایستم"کرم نما و فرود آکه خانه خانه توست..." بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها